بقیع
گشته ام بیمار غربت ، درد درمانم شدههمدمم در کنج عزلت ، آه سوزانم شده
مجتبایم ، آنکه از بی یاری و بی همدمی
آه ، تنها محرم اسرار پنهانم شده
می کنم در خانه خود هم به غربت زندگی
من ندانم با چه جرمی خانه ، زندانم شده ؟
مرد را در خانه ، همسر محرم راز است و من
محرم رازم دریغا قاتل جانم شده !
می خورم هر روز از زخم زبان خون جگر
هر شب از بی یاوری ، شام غریبانم شده
رهبر تنهای تاریخم ، که بیش از هر گناه
بیگناهی باعث رنج فراوانم شده
از همه نزدیکتر بر من که شده همسر، بزهر
میزبان روزه لبهای عطشانم شده
وارث صبر پدر گشتم که در طفلی به ظلم
مادرم نقش زمین در پیش چشمانم شده
با زبان حال می گویم ، که در دیوان عدل
مدرک مظلومی من ، قبر ویرانم شده
ظلم بی تکرار در تاریخ مظلومان دهر
قصّه بعد از شهادت ، تیر بارانم شده
کفت جدّم کور در محشر نخواهد آمدن
در جهان با معرفت ، چشمی که گریانم شده
دارد امید شفاعت در جزا بر مادرم
آنکه با اخلاص در دنیا ثنا خوانم شده
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۰۹ ساعت ۱۲:۲ ب.ظ توسط هما
|
کار مانیست شناسایی راز گل سرخ کارماشایداین است که درافسون گل سرخ شناورباشیم پشت دانایی اردوبزنیم دست درجذبه یک برگ بشوییم وسرخوان برویم صبحهاوقتی خورسید درمی اید متولد بشویم هیجان هاراپرواز دهیم روی ادراک فضا،رنگ ،صدا ،پنجره،گل، نم بزنیم"