-
نام : فاطمه
-
كنيه : ام الحسنين ، ام الائمة المعصومين ، ام المومنين ، ام ابيها
-
لقب : بتول ( بمعنى پاكيزه ) خيرالنساء ، رضيه ، محدثه ، طاهره ، مطهره صديقه ، عذراء ، سيده ، زكيه ، مباركه ، معصومه
-
پدر: حضرت محمد ، رسول اللّه (ص )
-
مادر: خديجه بنت خويلد زن فداكار اسلام ، نخستين زنى كه به پيامبر اسلام ، حضرت محمد (ص ) ايمان آورد.
-
تاريخ ولادت : جمعه 20 جمادى الثانى ، سال پنجم بعد از بعثت پيامبر (ص ) 45 سال بعد از عام الفيل
-
مكان ولادت : مكه
-
مدت عمر : هيجده سال و اندى
-
علت شهادت : بدنبال مبارزات آن حضرت با غاصبان امامت و ولايت ، در اثر لگدزدن به پهلوى آن بزرگوار و تحت فشار قرار دادن آن حضرت ميان در و ديوار كه به شهادت آن بزرگوار و فرزندش محسن (سقط جنين ) انجاميد.
-
زمان شهادت : سوم جمادى الثانى ، سال 11 هجرى ، مصادف با سال رحلت پيامبر (ص ) كه به آن عام الحزن (سال حزن و اندوه ) مى گويند.
-
مكان شهادت و دفن : در مدينه در منزلش پهلوى مسجدالنبى به شهادت رسيد و در مدينه به خاك سپرده شد.
مشهور اين است حضرت فاطمه سلام اللّه عليها در سال پنجم بعثت و در روز بيستم جمادى الاخر در شهر مكه متولد شد.
دوران كودكى آن حضرت با اوج سختگيرى و فشارهاى گوناگون مشركين نسبت به مسلمانان مصادف بود. پس از هجرت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از مكه به مدينه ، حضرت فاطمه (س ) به همراه فاطمه بنت اسد مادر گرامى على (ع ) و فاطمه دختر عموى رسول خدا و عده اى ديگر، با همراهى على (ع ) به مدينه هجرت فرمود.
در مدينه بود كه ازدواج مقدس و مبارك حضرت على (ع ) با فاطمه (س ) به وقوع پيوست . ثمره اين پيوند الهى حسن و حسين (ع ) سيد جوانان اهل بهشت و حضرت زينب كبرى و زينب صغرى (ام كلثوم ) بود. مراسم ازدواج على (ع ) و فاطمه (س ) را روز اول يا ششم ذى الحجه سال دوم يا سوم هجرى نوشته اند.
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: فاطمه عليهاالسلام از بهترين زنان بهشت است و نيز فرمود: خداوند به غضب تو (فاطمه ) غضب مى كند و به خشنودى تو خشنود مى گردد. و نيز فرمود: فاطمه پاره تن من است . اذيت او، اذيت من و خشنودى او خشنودى من است . و نيز فرمود: خدا، من و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام ) را از يك نور آفريد.
(شهادت حضرت فاطمه سلام اللّه عليها)
حضرت فاطمه (س ) اولين كسى از اهل بيت بود كه پس از فوت رسول خدا (ص ) آله و سلم دار فانى را وداع گفت . حضرت فاطمه (س ) پس از فوت پدر گرامى خود، رسول خدا(ص ) كمتر از يك سال زندگى نمود. مدت حيات ايشان را پس از رسول خدا(ص ) از چهل روز تا هشت ماه نوشته اند. حضرت فاطمه (س ) در اين دوران كوتاه در راه دفاع از حريم ولايت و امامت و خلافت على عليه السلام به شهادت رسيد. حضرت على (ع ) طبق وصيت ايشان ، حضرت را شبانه و مخفيانه به خاك سپرد. در مورد مكان دفن آن حضرت چند احتمال است :
1- خانه خود آن حضرت
2- قبرستان بقيع
3- ميان قبر و منبر پيامبر
حضرت فاطمه سلام اللّه عليها در سال يازدهم هجرى و در سن هيجده سالگى به شهادت رسيد.در مورد ماه و روز شهادت آن حضرت سوم جمادى الثانى ، سيزدهم ربيع الثانى ، و بيست و هفتم جمادى الاولى را نوشته اند.
داستان
زنى خدمت حضرت فاطمه عليهاالسلام رسيد و گفت :
- مادر ناتوانى دارم كه در مسائل نمازش به مساءله مشكلى برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاد كه سؤ ال كنم .
حضرت فاطمه عليهاالسلام جواب آن مساءله را داد. آن زن همين طور مساءله ديگرى پرسيد تا ده مساءله شد. حضرت همه را پاسخ داد. سپس آن زن از كثرت سؤ ال خجالت كشيد و عرض كرد:
- اى دختر رسول خدا! ديگر مزاحم نمى شوم .
حضرت فرمود: نگران نباش ! باز هم سؤ ال كن ! با كمال ميل جواب مى دهم ، زيرا اگر كسى اجير شود كه بار سنگينى را بر بام حمل كند و در عوض آن ، مبلغ صد هزار دينار اجرت بگيرد، آيا از حمل بار خسته مى شود؟
زن گفت :
- نه ! خسته نمى شود، زيرا در برابر آن مزد زيادى دريافت مى كند.
حضرت فرمود:
- خدا در برابر جواب هر مساءله اى بيشتر از اينكه بين زمين و آسمان پر از مرواريد باشد، به من ثواب مى دهد! با اين حال ، چگونه از جواب دادن به مساءله خسته شوم ؟ از پدرم شنيدم كه فرمود:
((علماى شيعه من روز قيامت محشور مى شوند، و خداوند به اندازه علوم آنان و درجات كوششان در راه هدايت مردم ، برايشان ثواب و پاداش در نظر مى گيرد و به هر كدامشان تعداد يك ميليون حله از نور عطا مى كند. سپس منادى حق تعالى ندا مى كند: اى كسانى كه يتيمان (پيروان ) آل محمد را سرپرستى نموديد، در آن وقت كه دستشان به اجدادشان (پيشوايان دين ) نمى رسيد، كه در پرتو علوم شما ارشاد شدند و ديندار زندگى كردند. اكنون به اندازه اى كه از علوم شما استفاده كرده اند، به ايشان خلعت بدهيد!
حتى به بعضى آنان صد هزار خلعت داده مى شود. پس از تقسيم خلعت ها، خداوند فرمان مى دهد: بار ديگر به علما خلعت بدهيد. تا خلعتشان تكميل گردد.
سپس دستور مى رسد دو برابرش كنيد همچنين درباره شاگردان علما كه خود شاگرد تربيت كرده اند چنين كنيد...
آنگاه حضرت فاطمه به آن زن فرمود:
اى بنده خدا! يك نخ از اين خلعتها هزار هزار مرتبه از آنچه خورشيد بر آن مى تابد بهتر است . زيرا امور دنيوى تواءم با رنج و مشقت است اما نعمتهاى اخروى عيب و نقص ندارد.(24)
امام حسن عليه السلام مى فرمايد:
مادرم زهرا عليهاالسلام را در شب جمعه ديدم تا سپيده صبح مشغول عبادت و ركوع و سجود بود و مؤ منين را يك يك نام مى برد و دعا مى كرد، اما براى خودش دعا نكرد عرض كردم :
- مادر جان چرا براى خودتان دعا نمى كنيد؟
فرمودند:
- فرزندم اول همسايه ، بعد خويشتن ! (الجار ثم الدار!)
روزى حضرت فاطمه عليهماالسلام به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد:
پدر جان ! روز قيامت تو را كجا ديدار كنم ؟
پيامبر فرمود:
فاطمه جان ! كنار در بهشت ، آنگاه كه پرچم حمد به دست من باشد، در حالى كه در پيشگاه خداوند براى امتم شفاعت مى كنم . فاطمه : پدر جان ! اگر آنجا به خدمت نرسيدم ؟
پيامبر: سر حوض كوثر ديدار كن كه امتم را سيراب مى كنم .
- اگر آنجا ديدارت نكردم ؟
- در صراط مرا ملاقات كن كه ايستاده ام و مى گويم خدايا امتم را سلامت بدار!
- اگر آنجا نتوانستم ؟
- مرا پاى ميزان ديدار كن كه مى گويم خدايا امتم را سالم بدار!
- چنانچه آنجا هم نشد؟
- با من در پرتگاه دوزخ ديدار كن كه شعله هايش را از امتم دور مى كنم . فاطمه زهرا عليهاالسلام از اين خبر شاد و خرسند گرديد. درود خداوند بر او و پدر و همسر و فرزندانش باد. (33)
(29) الگوى زندگى براى همه دو همسر مهربان ، على و فاطمه عليهماالسلام ، كارهاى خانه را بين خود تقسيم كردند.
حضرت فاطمه عليهما عهده دار شد كارهاى داخل خانه را انجام دهد؛ خمير درست كند، نان بپزد و خانه را جاروب كند و...
و على عليه السلام نيز عهده دار شد كارهاى بيرون از خانه را انجام دهد؛ هيزم آورد و مواد خوراكى تهيه كند و...
روزى على عليه السلام به فاطمه عليهاالسلام گفت :
فاطمه جان ! چيز خوردنى دارى ؟
زهرا عليهاالسلام پاسخ داد:
نه ، به خدا سوگند! سه روز است ، خود و فرزندانم حسن و حسين گرسنه ايم .
على : چرا به من نگفتى ؟
فاطمه : پدرم رسول خدا مرا نهى كرده كه از شما چيزى بخواهم و مى فرمود:
هرگز از پسر عمويت چيزى مخواه اگر چيزى آورد بپذير وگرنه از او تقاضايى مكن !
على عليه السلام از خانه بيرون آمد در راه با مردى مواجه شد و مبلغ يك دينار از او قرض كرد تا غذايى براى اهل خانه تهيه كند، در آن هواى گرم مقداد پسر اسود را آشفته و پريشان ديد.
پرسيد: مقداد! چه شده است ؟ چرا در اين وقت از خانه بيرون آمده اى ؟
مقداد: گرسنگى مرا از خانه بيرون كشانده است . نتوانستم گريه فرزندانم را تحمل كنم .
امام عليه السلام : من نيز براى همين از خانه بيرون آمده ام و من اكنون اين دينار را وام گرفته ام ، آن را به تو مى دهم و تو را بر خود مقدم مى دارم . آنگاه پول را به مقداد داد و خود دست خالى به سوى خانه برگشت . وارد خانه كه شد، ديد رسول خدا نشسته و فاطمه هم مشغول خواندن نماز است و چيزى سر پوشيده در بينشان هست . فاطمه كه نمازش را تمام كرد، چون سر پوش را از روى آن چيز برداشت ، ديدند ظرف بزرگى پر از گوشت و نان است .
پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد:
فاطمه جان ! اين غذا از كجا برايت آمده است ؟
فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: از جانب خدا است و خداوند هر كه را بخواهد بى حساب روزى مى دهد.
در اين وقت رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:
مى خواهى داستانى كسى را كه مانند تو و فاطمه بوده است ، بيان كنم ؟
عرض كرد: بلى .
فرمود:
مثل تو مثل زكريا است ، در محراب وارد مريم شد و غذايى نزد او ديد از او پرسيد:
مريم ! اين غذا از كجا است ؟
پاسخ داد:
از جانب خدا است و خداوند هر كه را بخواهد بدون حساب روزى مى دهد.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
آنان يك ماه از آن ظرف غذا خوردند و اين ظرف همان است كه حضرت قائم (عج ) در آن غذا مى خورد و اكنون نزد ما است .
حدیث
1ـ قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء ( سلام الله عليها) : نَحْنُ وَسيلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَيبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَهُ أنْبيائِهِ.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) فرمود: ما أهل بيت پيامبر، وسيله ارتباط خداوند با خلق او هستيم، ما برگزيدگان پاك و مقدّس پروردگار مى باشيم، ما حجّت و راهنما خواهيم بود; و ما وارثان پيامبران الهى هستيم.
2ـ عَبْدُ اللّهِ بْنِ مَسْعُود، فالَ: أتَيتُ فاطِمَهَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيها، فَقُلْتُ: ينَ بَعْلُكِ؟ فَقالَتْ(عليها السلام): عَرَجَ بِهِ جِبْرئيلُ إلَى السَّماءِ، فَقُلْتُ: فيما ذا؟ فَقالَتْ: إنَّ نَفَراً مِنَ الْمَلائِكَهِ تَشاجَرُوا فى شَيىء، فَسَألُوا حَكَماً مِنَ الاْدَمِيينَ، فَأَوْحىَ اللّهُ إلَيهِمْ أنْ تَتَخَيرُوا، فَاخْتارُوا عَلي بْنِ أبي طالِب (عليه السلام).
عبد اللّه بن مسعود گويد: روزى بر فاطمه زهراء(عليها السلام)وارد شدم و عرضه داشتم: همسرت كجا است؟ فرمود: همراه جبرائيل به آسمان عروج نموده است، گفتم: براى چه موضوعى؟! فرمود: بين عدّه اى از ملائكه الهى مشاجره اى شده است; و تقاضا كرده اند يك نفر از آدم ها بين يشان حكم و قضاوت نميد; و خداوند به ملائكه وحى فرستاد: خودتان يك نفر را انتخاب نمائيد; و آن ها هم حضرت علىّ بن ابى طالب (عليه السلام) را برگزيدند.
3ـ قالَتْ(عليها السلام): وَهُوَ الإمامُ الرَبّانى، وَالْهَيكَلُ النُّورانى، قُطْبُ الأقْطابِ، وَسُلالَهُ الاْطْيابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَهُ دائِرَهِ الإمامَهِ.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در تعريف امام علىّ (عليه السلام) فرمود : او پيشوائى الهى و ربّانى است، تجسّم نور و روشنائى است، مركز توجّه تمامى موجودات و عارفان است، فرزندى پاك از خانواده پاكان مى باشد، گوينده اى حقّ گو و هديتگر است، او مركز و محور امامت و رهبريت است.
4ـ قالَتْ(عليها السلام): أبَوا هِذِهِ الاْمَّهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىٌّ، يقْيمانِ أَودَّهُمْ، وَ ينْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إنْ أطاعُوهُما، وَ يبيحانِهِمُ النَّعيمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.
فرمود: حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله) و علىّ (عليه السلام)، والِدَين ين امّت هستند، چنانچه از آن دو پيروى كنند آن ها را از انحرافات دنيوى و عذاب هميشگى آخرت نجات مى دهند; و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.
5ـ قالَتْ (عليها السلام): مَنْ أصْعَدَ إلىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.
فرمود: هركس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترين مصلحت ها و بركات خود را براى او تقدير مى نميد.
6ـ قالَتْ (عليها السلام): إنَّ السَّعيدَ كُلَّ السَّعيدِ، حَقَّ السَّعيدِ مَنْ أحَبَّ عَلياً فى حَياتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.
فرمود: همانا حقيقت و واقعيت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ (عليه السلام) در زمان حيات و پس از رحلتش خواهدبود.
7ـ قالَتْ (عليها السلام): إلهى وَ سَيدى، أسْئَلُكَ بِالَّذينَ اصْطَفَيتَهُمْ، وَ بِبُكاءِ وَلَدَي فى مُفارِقَتى أَنْ تَغْفِرَ لِعُصاهِ شيعَتى، وَشيعَهِ ذُرّيتَى.(
فرمود: خداوندا، به حقّ اولياء و مقرّبانى كه آن ها را برگزيده اى، و به گريه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با يشان، از تو مى خواهم گناه خطاكاران شيعيان و پيروان ما را ببخشى.
8ـ قالَتْ (عليها السلام): شيعَتُنا مِنْ خِيارِ أهْلِ الْجَنَّهِ وَكُلُّ مُحِبّينا وَ مَوالى اَوْليائِنا وَ مُعادى أعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.
فرمود: شيعيان و پيروان ما، و همچنين دوستداران اولياء ما و آنان كه دشمن دشمنان ما باشند، نيز آن هائى كه با قلب و زبان تسليم ما هستند بهترين افراد بهشتيان خواهند بود.
9ـ قالَتْ (عليها السلام): وَاللّهِ يابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا أنّى أكْرَهُ أنْ يصيبَ الْبَلاءُ مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ أنّى سَأُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ أجِدُهُ سَريعَ الاْجابَهِ.
حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمى ترسيدم كه عذاب الهى بر بى گناهى، نازل گردد; متوجّه مى شدى كه خدا را قسم مى دادم و نفرين مى كردم. و مى ديدى چگونه دعيم سريع مستجاب مى گرديد.
10ـ قالَتْ (عليها السلام): وَاللّهِ! لا كَلَّمْتُكَ أبَداً، وَاللّهِ! لاَدْعُوَنَّ اللّهَ عَلَيكَ فى كُلِّ صَلوه.
پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت، خطاب به ابوبكر كرد و فرمود: به خدا سوگند، ديگر با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرين خواهم كرد