گل سرخ
ه حرمت آن شاخه ي گل سرخ كه لاي دفتر شعرم نشكفته خشكيد !
به حرمت اشك ها و گريه هاي سوزناكم. نه تو حتي به التماس هايم هم اعتنا نكردي !
ميبني قصه به پايان رسيده است و من همچنان در خيال چشمان زيباي تو ام كه ساده فريبم داد!
قصه به آخر رسيد و من هنوز بي عشق تو از تمام رويا ها دلگيرم
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۱۰/۱۱ ساعت ۴:۱ ب.ظ توسط هما
|
کار مانیست شناسایی راز گل سرخ کارماشایداین است که درافسون گل سرخ شناورباشیم پشت دانایی اردوبزنیم دست درجذبه یک برگ بشوییم وسرخوان برویم صبحهاوقتی خورسید درمی اید متولد بشویم هیجان هاراپرواز دهیم روی ادراک فضا،رنگ ،صدا ،پنجره،گل، نم بزنیم"